۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Personate

ˈpɜːrsəneɪt ˈpɜːsəneɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective

جازده، در لباس عوضی رل نمایش را بازی کردن، خود را به‌جای دیگری قلمداد کردن، دارای شخصیت کردن، وانمودکردن، تقلید کردن از، گلو بسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He personated the emperor.

او نقش امپراطور را بازی کرد.

to personate a police officer

خود را به‌عنوان افسر پلیس جا‌زدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد personate

  1. verb attribute human qualities to something
    Synonyms:
    personify impersonate pose

ارجاع به لغت personate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «personate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/personate

لغات نزدیک personate

پیشنهاد بهبود معانی