با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Personally

ˈpɜrːsnli ˈpɜːsnli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb B1
    شخصاً ،خود، از طرف خود، به‌ شکل شخصی
    • - to attend to a matter personally
    • - شخصاً به موضوعی رسیدگی کردن
    • - He did it personally and without the others' help.
    • - او خودش و بدون کمک دیگران این کار را کرد.
    • - I dislike him personally but I admire his poetry.
    • - از خود او بدم می‌آید؛ ولی اشعار او را تحسین می‌کنم.
    • - Personally, I consider it wrong to go.
    • - من شخصاً رفتن را بد می‌دانم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد personally

  1. adverb independently
    Synonyms: alone, by oneself, directly, for oneself, for one’s part, individualistically, individually, in one’s own view, in person, in the flesh, narrowly, on one’s own, privately, solely, specially, subjectively
    Antonyms: generally, objectively

لغات هم‌خانواده personally

ارجاع به لغت personally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «personally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/personally

لغات نزدیک personally

پیشنهاد بهبود معانی