Persona

    pərˈsoʊnə pəˈsəʊnə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      personas

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    شخصی، اشخاص یک کتاب، (در جمع) شخصیت‌ها

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - the strange persona of this novel
    - شخصیت‌های عجیب‌وغریب این رمان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد persona

    1. noun A person portrayed in fiction or drama
      Synonyms: character, role, personage, theatrical role, part
    2. noun (Jungian psychology) a personal facade that one presents to the world
      Synonyms: image

    لغات هم‌خانواده persona

    ارجاع به لغت persona

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «persona» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/persona

    لغات نزدیک persona

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند