Nefarious

    nəˈferiəs nɪˈfeəriəs nɪˈfeəriəs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more nefarious

    • صفت عالی:

      most nefarious

    معنی

    adjective
    شریر، زشت، نابه‌کار، بدکار، شنیع، ناهنجار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد nefarious

    1. adjective bad, sinful
      Synonyms:
      evil wicked vile base corrupt criminal flagrant foul gross heinous infamous rotten shameful atrocious depraved detestable dreadful horrible monstrous odious outrageous perverse putrid rank sinful treacherous vicious villainous abominable degenerate execrable flagitious glaring infernal iniquitous miscreant opprobrious
      Antonyms:
      good worthy honorable respectable virtuous

    ارجاع به لغت nefarious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nefarious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nefarious

    لغات نزدیک nefarious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه