صفت تفضیلی:
more wickedصفت عالی:
most wickedشرور، نادرست، غیراخلاقی، بد، بدکار، تبهکار، گناهکار، بدجنس، خبیث
The wicked man was punished for his cruel actions.
مرد شرور بهخاطر اعمال بیرحمانهاش مجازات شد.
She felt guilty for the wicked thing she had done.
او بهخاطر کار بدی که انجام داده بود، احساس گناه میکرد.
the wicked ruler
حکمران خبیث
the wicked stepmother
نامادری بدجنس
a wicked child
بچهی شرور
that woman's wicked words
سخنان شرارتآمیز آن زن
a wicked look
نگاه حاکی از بدجنسی
a wicked headache
سردرد شدید
a gas with a wicked odor
گازی با بوی بسیار بد
the wicked winter weather
هوای بد زمستانی
شیطنتآمیز (بد اما جذاب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He told a wicked joke that made everyone giggle.
او، شوخی شیطنتآمیزی کرد که همه را قلقلک داد.
He gave a wicked grin after tricking his friend.
بعداز سرکار گذاشتن دوستش، لبخند شیطنتآمیزی زد.
عالی، خیلی خوب، معرکه، فوقالعاده، بینظیر، توپ
He plays a wicked game of tennis.
تنیس بازی کردن او معرکه است.
This chocolate cake tastes wicked!
این کیک شکلاتی، فوقالعاده خوشمزه است!
صفت تفضیلی wicked در زبان انگلیسی more wicked است.
صفت عالی wicked در زبان انگلیسی most wicked است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wicked» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wicked