آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Nasty

ˈnæsti ˈnɑːsti

صفت تفضیلی:

nastier

صفت عالی:

nastiest

معنی nasty | جمله با nasty

adjective B1

تهوع‌آور، بد، بیزارکننده، ناخوشایند، تنفرآمیز، منزجرکننده

The food had a nasty taste.

غذا مزه‌ی بدی داشت.

nasty medicine

داروی تهوع‌آور

adjective B1

بدجنس، نامهربان، بدقلق، تندخو، بدخلق، بداخلاق، کج‌خلق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Socrates' wife had a nasty temper.

زن سقراط خیلی بدجنس بود.

When I said I didn't have any money, she turned nasty.

وقتی گفتم پول ندارم، کج‌خلق شد.

adjective B2

انگلیسی بریتانیایی بسیار بد، ناخوشایند، شاق، آزاردهنده، افتضاح

a nasty question

پرسش آزاردهنده

Last winter was really nasty.

زمستان گذشته واقعاً افتضاح بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

nasty weather

هوای بسیار بد

adjective

زشت، زننده، تندوزننده، ناگوار، ناپسند، ناخوشایند

nasty words

حرف‌های زننده

a nasty trick

حیله‌ی زشت

adjective

مشقت‌بار، جان‌فرسا، سخت، ناگوار، کریه، وحشتناک

a nasty wound

زخم جان‌فرسا

nasty living conditions

شرایط زندگی وحشتناک

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Their lives were short and nasty.

عمر آن‌ها کوتاه و پرمشقت بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد nasty

  1. adjective injurious, dangerous
    Antonyms:
    helpful aiding assisting helping safe

Collocations

nasty habit

عادت زشت، عادت ناپسند

سوال‌های رایج nasty

صفت تفضیلی nasty چی میشه؟

صفت تفضیلی nasty در زبان انگلیسی nastier است.

صفت عالی nasty چی میشه؟

صفت عالی nasty در زبان انگلیسی nastiest است.

ارجاع به لغت nasty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nasty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nasty

لغات نزدیک nasty

پیشنهاد بهبود معانی