امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ribald

ˈrɪbld ˈrɪbld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
دون، هرزه، بددهن، بدزبان، آدم هرزه، فاحشه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a ribald joke
- شوخی زشت
- a ribald tale
- داستان مستهجن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ribald

  1. adjective vulgar, obscene
    Synonyms:
    base bawdy blue coarse devilish earthy fast filthy foul-mouthed gross indecent indecorous juicy lascivious lewd licentious low-down and dirty naughty off-color out of line purple racy rascally raunchy raw risqué rogue rough rude salacious salty scabrous scurrilous sly smutty spicy unbecoming
    Antonyms:
    chaste clean decent

ارجاع به لغت ribald

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ribald» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ribald

لغات نزدیک ribald

پیشنهاد بهبود معانی