امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chaste

tʃeɪst tʃeɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
عفیف، پاکدامن، خالص و مهذب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a good, obedient, chaste wife...
- زن خوب و فرمانبر و پارسا...
- She was a holy woman--innocent and chaste.
- او زن مقدسی بود - معصوم و وارسته.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chaste

  1. adjective pure, incorrupt
    Synonyms:
    austere celibate clean continent controlled decent decorous elegant immaculate impotent inexperienced innocent intemerate modest monogamous moral neat platonic proper prudish quiet refined restrained simple spotless stainless subdued unaffected unblemished uncontaminated undefiled unstained unsullied unwed vestal virginal virtuous wholesome
    Antonyms:
    corrupt defiled dirty lewd unchaste wanton

ارجاع به لغت chaste

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chaste» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chaste

لغات نزدیک chaste

پیشنهاد بهبود معانی