عفیف، پاکدامن، خالص و مهذب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a good, obedient, chaste wife...
زن خوب و فرمانبر و پارسا...
She was a holy woman--innocent and chaste.
او زن مقدسی بود - معصوم و وارسته.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chaste» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chaste