سومشخص مفرد:
refinesوجه وصفی حال:
refiningصفت تفضیلی:
more refinedصفت عالی:
most refinedتصفیهشده، پالایششده، پالیده، ناب، خالص، تخلیصشده، مهذب، پالوده
refined gold
طلای ناب
The refined sugar was pure.
شکر تصفیهشده خالص بود.
The refined gold had a brilliant shine.
طلای تخلیصشده برقی درخشان داشت.
متمدن، فرهیخته، بافرهنگ، فاضل، بافضیلت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «refined» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refined