فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Aesthetic

iːsˈθetɪk iːsˈθetɪk

شکل جمع:

aesthetics

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت در انگلیسی آمریکایی: aesthetical، esthetical و esthetic

شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت جمع: esthetics

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun singular countable

هنر زیباشناختی، زیبایی‌شناسی، وابسته به زیبایی، مربوط به علم (خوبی‌ها و زیبایی‌ها)، ظریف‌طبع

The aesthetic value of this painting is undeniable.

ارزش زیباشناختی این تابلو انکارناپذیر است.

She has an aesthetic eye for interior design.

او به طراحی داخلی نگاه زیبایی‌شناسی دارد.

adjective

هنر هنری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The minimalist design of the room created an aesthetic and calming atmosphere.

طراحی ساده‌گرایی اتاق، فضای هنری و آرامش‌بخشی ایجاد کرده است.

The gallery showcased a breathtaking collection of aesthetic paintings.

این گالری مجموعه‌ای خیره‌کننده از نقاشی‌های هنری را به نمایش گذاشت.

adjective noun plural countable

زیبایی

I couldn't help but admire the aesthetics of her outfit.

نمی‌توانستم از زیبایی لباس او بگذرم.

The music video's esthetics perfectly matched the artist's style and persona.

زیبایی نماهنگ کاملاً با سبک و شخصیت هنرمند مطابقت داشت.

adjective

جذاب، مورد توجه

The beautiful sunset painted the sky with vibrant aesthetic colors.

غروب زیبای خورشید، آسمان را با رنگ‌های جذاب درخشان زینت داد.

The new furniture has a very aesthetic design.

مبلمان جدید طراحی بسیار جذابی دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aesthetic

  1. adjective beautiful or artful
    Synonyms:
    gorgeous creative artistic inventive
    Antonyms:
    ugly displeasing

ارجاع به لغت aesthetic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aesthetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aesthetic

لغات نزدیک aesthetic

پیشنهاد بهبود معانی