امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gorgeous

ˈɡɔːrdʒəs ˈɡɔːdʒəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more gorgeous
  • صفت عالی:

    most gorgeous

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
رنگارنگ، رنگین، (رنگ) درخشان، زیبا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
(محاوره) لذت‌بخش، عالی، خوب، محشر، معرکه، باحال
- the president's gorgeous palace
- کاخ مجلل رئیس‌جمهور
adjective
(غروب) پرشکوه، باشکوه
adjective informal
(زن) خیلی زیبا، جذاب، خوشگل، ماه
- Today, I met a gorgeous woman.
- امروز زنی بسیار زیبا را ملاقات کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gorgeous

  1. adjective beautiful, magnificent
    Synonyms:
    attractive beaut bright brilliant centerfold colorful dazzling delightful dream drop-dead easy on the eyes elegant enjoyable exquisite fine flamboyant foxy gaudy glittering glorious good-looking grand handsome imposing impressive knockout lavish lovely lulu luxuriant luxurious opulent ostentatious pleasing plush pulchritudinous ravishing resplendent showy splendid splendiferous stunning sublime sumptuous superb
    Antonyms:
    homely ugly undesirable

ارجاع به لغت gorgeous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gorgeous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gorgeous

لغات نزدیک gorgeous

پیشنهاد بهبود معانی