آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Knockout

ˈnɑːkaʊt ˈnɒk-aʊt

معنی knockout

noun adverb

(مشت‌زنی) با ضربت بیهوش‌کننده‌ای حریف را به زمین زدن، ضربه فنی، ضربه فنی کردن، از پا در آوردن، ویران کردن، ضربت قاطع، ممتاز، عالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد knockout

  1. noun a blow that knocks unconscious
    Synonyms:
    blow ko kayo knockout blow TKO technical knockout final blow finishing blow coup de grace cold pack hearts and flowers
  1. noun a striking person or thing

ارجاع به لغت knockout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knockout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knockout

لغات نزدیک knockout

پیشنهاد بهبود معانی