با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Knockout

ˈnɑːkaʊt ˈnɒk-aʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adverb
    (مشت‌زنی) با ضربت بیهوش‌کننده‌ای حریف را به زمین زدن، ضربه فنی، ضربه فنی کردن، از پا در آوردن، ویران کردن، ضربت قاطع، ممتاز، عالی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد knockout

  1. noun a blow that knocks unconscious
    Synonyms: knockout blow, finishing blow, final blow, technical knockout, TKO, coup de grace, KO, kayo, cold pack, hearts and flowers, blow
  2. noun a striking person or thing
    Synonyms: sensation, smash, stunner, beauty, gem, success, belle, eyeful, looker, vision

ارجاع به لغت knockout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knockout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knockout

لغات نزدیک knockout

پیشنهاد بهبود معانی