شکل جمع:
visionsتصور، تصویر ذهنی، خیال، ایده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژه
His vision for the project is ambitious but achievable.
ایدهی او برای پروژه، بلندپروازانه اما قابل دستیابی است.
I had a vision of our family living in a cozy house in the countryside.
من تصویری از خانوادهمان درحال زندگی در خانهای دنج در حومهی شهر داشتم.
to have visions of wealth and power
خواب و خیال ثروت و قدرت را در سر داشتن
my vision of the world's future
تصور من دربارهی آیندهی جهان
Look not at visions, but at realities.
به واقعیتها بنگر، نه به رؤیاها.
رؤیا، خیال، تصویر (معمولاً حاصل از بیماری ذهنی، مواد مخدر و...)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After taking the herbal concoction, he began to see strange visions.
بعداز مصرف معجون گیاهی، شروع به دیدن رؤیاهای عجیب کرد.
She claimed to have a vision of her deceased grandmother giving her advice.
او ادعا کرد که تصویری از مادربزرگ مرحومش داشته که به او نصیحت میکرد.
دوراندیشی، آیندهنگری، چشمانداز، بینش
This project was made possible by my father's vision.
بینش پدرم این طرح را ممکن کرد.
Her vision for the city included more green spaces and better public transport.
چشمانداز او برای شهر شامل فضای سبز بیشتر و حملونقل عمومی بهتر بود.
He visioned the tiny village as a metropolis.
در عالم رؤیا آن دهکدهی کوچک را بهصورت یک شهر بزرگ دید.
a statesman of great vision
سیاستمداری با دید گسترده
دید، بینایی
Glasses can improve one's vision.
عینک میتواند بینایی شخص را بهتر کند.
My vision is blurry when I read without my glasses.
وقتی بدون عینک میخوانم، دید چشمم تار میشود.
She was a vision in that black dress.
زیبایی او در آن پیراهن سیاه خیرهکننده بود.
شکل جمع vision در زبان انگلیسی visions است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vision» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vision