آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ آبان ۱۴۰۴

    Vision

    ˈvɪʒn ˈvɪʒn

    شکل جمع:

    visions

    معنی vision | جمله با vision

    noun countable B2

    تصور، تصویر ذهنی، خیال، ایده

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    His vision for the project is ambitious but achievable.

    ایده‌ی او برای پروژه، بلندپروازانه اما قابل دستیابی است.

    I had a vision of our family living in a cozy house in the countryside.

    من تصویری از خانواده‌مان درحال زندگی در خانه‌ای دنج در حومه‌ی شهر داشتم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to have visions of wealth and power

    خواب و خیال ثروت و قدرت را در سر داشتن

    my vision of the world's future

    تصور من درباره‌ی آینده‌ی جهان

    Look not at visions, but at realities.

    به واقعیت‌ها بنگر، نه به رؤیاها.

    noun countable

    رؤیا، خیال، تصویر (معمولاً حاصل از بیماری ذهنی، مواد مخدر و...)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    After taking the herbal concoction, he began to see strange visions.

    بعداز مصرف معجون گیاهی، شروع به دیدن رؤیاهای عجیب کرد.

    She claimed to have a vision of her deceased grandmother giving her advice.

    او ادعا کرد که تصویری از مادربزرگ مرحومش داشته که به او نصیحت می‌کرد.

    noun uncountable C1

    دوراندیشی، آینده‌نگری، چشم‌انداز، بینش

    This project was made possible by my father's vision.

    بینش پدرم این طرح را ممکن کرد.

    Her vision for the city included more green spaces and better public transport.

    چشم‌انداز او برای شهر شامل فضای سبز بیشتر و حمل‌ونقل عمومی بهتر بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He visioned the tiny village as a metropolis.

    در عالم رؤیا آن دهکده‌ی کوچک را به‌صورت یک شهر بزرگ دید.

    a statesman of great vision

    سیاست‌مداری با دید گسترده

    noun uncountable B2

    دید، بینایی

    Glasses can improve one's vision.

    عینک می‌تواند بینایی شخص را بهتر کند.

    My vision is blurry when I read without my glasses.

    وقتی بدون عینک می‌خوانم، دید چشمم تار می‌شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She was a vision in that black dress.

    زیبایی او در آن پیراهن سیاه خیره‌کننده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vision

    1. noun ability to perceive with eyes
      Synonyms:
      eyesight sight seeing perception view eyes faculty optics perceiving range of view
      Antonyms:
      blindness sightlessness
    1. noun mental image, concept
      Synonyms:
      idea concept understanding imagination dream view perspective insight fantasy conception mental picture outlook angle aspect facet point of view slant standpoint discernment intuition foresight fancy ideal divination keenness penetration prescience retrospect astuteness breadth of view farsightedness phantasm daydream muse trip head trip ideality nightmare castles in the air pipe dream pie in the sky
    1. noun apparition
      Synonyms:
      ghost spirit phantom specter hallucination illusion delusion mirage fantasy phantasm wraith presence haunt nightmare revelation prophecy oracle phenomenon ecstasy trance apocalypse chimera spook warlock
      Antonyms:
      reality fact actuality
    1. noun very beautiful thing or person
      Synonyms:
      sight picture dream angel stunner eyeful spectacle dazzler sight for sore eyes feast for the eyes perfect picture

    سوال‌های رایج vision

    شکل جمع vision چی میشه؟

    شکل جمع vision در زبان انگلیسی visions است.

    ارجاع به لغت vision

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vision» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vision

    لغات نزدیک vision

    • - visibly
    • - visigoth
    • - vision
    • - visional
    • - visionary
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.