دید، بینایی، مراقبت، بینش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She lost her eyesight in childhood.
در کودکی بینایی خود را از دست داد.
His eyesight is poor.
بینایی او ضعیف است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eyesight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eyesight