فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Discernment

dɪˈsɜrːnmənt dɪˈsɜːnmənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

تشخیص، تمیز، بصیرت، بینایی، دریافت، درک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

A novel which is full of discernment and tender feelings.

رمانی که پر از ژرف‌نگری و احساسات لطیف است.

a quick discernment of the opponent's weaknesses

پی‌ بردن سریع به نکات ضعف حریف

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discernment

  1. noun perception
    Synonyms:
    understanding judgment insight acumen

ارجاع به لغت discernment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discernment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/discernment

لغات نزدیک discernment

پیشنهاد بهبود معانی