آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Presence

    ˈprezns ˈprezns

    شکل جمع:

    presences

    معنی presence | جمله با presence

    noun uncountable B2

    وجود، حضور، پیش، پیشگاه

    her presence in the party

    حضور او در مهمانی

    the presence of smoke in the room

    وجود دود در اتاق

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The ceremonies performed in her presence.

    مراسمی که در حضور او انجام شد.

    He was admitted to the prime minister's presence.

    به حضور نخست‌وزیر پذیرفته شد.

    He was unaware of the presence of danger.

    از وجود خطر بی‌اطلاع بود.

    the presence of suspicion

    وجود سوءظن

    noun countable

    وجود، شخصیت، هیبت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    a man of great presence

    مردی با هیبت زیاد

    There seemed to be a divine presence in the room.

    چنین به نظر می‌رسید که یک وجود آسمانی در اتاق است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد presence

    1. noun occupancy, attendance
      Synonyms:
      being existence company companionship occupation residence habitation attendance inhabitance whereabouts ubiquity omnipresence subsistence potentiality latency ubiety
      Antonyms:
      absence
    1. noun appearance, demeanor
      Synonyms:
      look air aspect aura mien behavior bearing address carriage port set deportment comportment personality demeanor poise ease self-assurance seeming
    1. noun closeness, vicinity
      Synonyms:
      nearness proximity vicinity neighborhood immediate circle propinquity
      Antonyms:
      distance
    1. noun ghost
      Synonyms:
      spirit apparition specter shade manifestation wraith supernatural being
      Antonyms:
      reality
    1. noun composure of mind
      Synonyms:
      calmness cool coolness self-possession self-command aplomb self-composure levelheadedness self-assurance imperturbability sangfroid wits alertness sobriety acumen quickness sensibility watchfulness
      Antonyms:
      agitation confusion distress upset

    Idioms

    make one's presence felt

    (به‌خاطر کیاست یا کفایت و غیره) همه را متوجه حضور خود کردن

    سوال‌های رایج presence

    شکل جمع presence چی میشه؟

    شکل جمع presence در زبان انگلیسی presences است.

    ارجاع به لغت presence

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «presence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/presence

    لغات نزدیک presence

    • - prescriptive
    • - presell
    • - presence
    • - presence chamber
    • - presence of mind
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.