با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Latency

ˈleɪtənsi ˈleɪtnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    latencies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
(دوره‌ی) کمون، نهفتگی، پنهانی، ناپیدایی، پوشیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The latency of the virus made it difficult to detect in the early stages.
- دوره‌ی کمون ویروس تشخیص آن را در مراحل اولیه دشوار می‌کرد.
- The latency of the virus allowed it to spread undetected for weeks.
- دوره‌ی نهفتگی ویروس باعث شد تا هفته‌ها به‌طور ناشناخته پخش شود.
noun uncountable
کامپیوتر تأخیر، دیرکرد، درنگ
- The latency of the software update caused delays in the project timeline.
- تأخیر به‌روزرسانی نرم‌افزار باعث عقب افتادن جدول زمانی پروژه شد.
- The latency of the internet connection caused frustration among the users.
- تأخیر اتصال به اینترنت باعث ناامیدی کاربران شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد latency

  1. noun (computer science) the time it takes for a specific block of data on a data track to rotate around to the read/write head
    Synonyms: rotational latency
  2. noun The time that elapses between a stimulus and the response to it
    Synonyms: reaction-time, response time, latent period
  3. noun The condition of being temporarily inactive
    Synonyms: abeyance, abeyancy, dormancy, intermission, quiescence, suspension

ارجاع به لغت latency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «latency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/latency

لغات نزدیک latency

پیشنهاد بهبود معانی