امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lateness

leɪt.nəs ˈleɪt.nəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
تأخیر، دیرکرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The lateness of the train made him miss his appointment.
- تأخیر قطار باعث شد وقت ملاقاتش را از دست بدهد.
- She apologized for her lateness to the meeting.
- به خاطر تأخیرش برای جلسه عذرخواهی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lateness

  1. noun The quality or condition of not being on time
    Synonyms:
    belatedness tardiness retardation protraction prolongation slowness backwardness advanced hour late date
    Antonyms:
    earliness anticipation promptness

ارجاع به لغت lateness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lateness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lateness

لغات نزدیک lateness

پیشنهاد بهبود معانی