تأخیر، دیرکرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lateness of the train made him miss his appointment.
تأخیر قطار باعث شد وقت ملاقاتش را از دست بدهد.
She apologized for her lateness to the meeting.
به خاطر تأخیرش برای جلسه عذرخواهی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lateness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lateness