شکل جمع:
response timesزمان پاسخگویی، مدتزمان جوابدهی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team is working to reduce the response time of the application.
اعضای تیم درحال تلاش برای کاهش زمان پاسخگویی برنامه هستند.
Her response time to the quiz questions was unbelievable.
مدتزمان جوابدهی او به سؤالات آزمون باورنکردنی بود.
They implemented new strategies to improve their response time.
آنها برای بهبود زمان پاسخگویی خود استراتژیهای جدیدی را اجرا کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «response time» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/response-time