Response Time

rəˈspɑːnsˈtaɪm rɪˈspɒnstaɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    response times

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
زمان پاسخ‌گویی، مدت‌زمان جواب‌دهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The team is working to reduce the response time of the application.
- اعضای تیم درحال تلاش برای کاهش زمان پاسخگویی برنامه هستند.
- Her response time to the quiz questions was unbelievable.
- مدت‌زمان جواب‌دهی او به سؤالات آزمون باورنکردنی بود.
- They implemented new strategies to improve their response time.
- آن‌ها برای بهبود زمان پاسخ‌گویی خود استراتژی‌های جدیدی را اجرا کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد response time

  1. noun the length of time taken for a person to react to a given stimulus or event
  1. noun the amount of time it takes for a system, application, or service to react to a request or input

ارجاع به لغت response time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «response time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/response-time

لغات نزدیک response time

پیشنهاد بهبود معانی