آیکن بنر

خسوف ۱۶ شهریور، ماه خونین به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه خونین به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Prescriptive

prɪˈskrɪptɪv prɪˈskrɪptɪv

معنی prescriptive | جمله با prescriptive

adjective formal

دستوری، تجویزی، مقرراتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The new policy is too prescriptive and does not allow for flexibility in decision-making.

سیاست جدید بیش‌ازحد تجویزی است و اجازه‌ی انعطاف‌پذیری در تصمیم‌گیری را نمی‌دهد.

The company’s prescriptive rules leave no room for employees to use their own judgment.

قوانین مقرراتی شرکت هیچ فضایی برای استفاده از قضاوت شخصی کارکنان باقی نمی‌گذارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The new policy is prescriptive, limiting teachers' creativity in the classroom.

سیاست جدید دستوری است و خلاقیت معلمان را در کلاس درس محدود می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prescriptive

  1. adjective pertaining to giving directives or rules
    Synonyms:
    customary authoritarian rigid normative prescribed cut-and-dried
    Antonyms:

سوال‌های رایج prescriptive

معنی prescriptive به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «prescriptive» در زبان فارسی به «دستوری» یا «تجویزی» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «دستوری» به چیزی اشاره دارد که قواعد، دستورالعمل‌ها یا روش‌های مشخصی را تعیین می‌کند و بر رعایت آن‌ها تأکید دارد. این اصطلاح معمولاً در زمینه‌های زبان‌شناسی، آموزش، علوم اجتماعی و حتی پزشکی به کار می‌رود. در هر زمینه‌ای که استفاده شود، معنای اصلی آن تأکید بر چارچوب، استاندارد یا روش مشخصی است که باید پیروی شود و جنبه‌ی توصیفی صرف ندارد، بلکه به نوعی راهنمای عملی یا قانون‌مند محسوب می‌شود.

در زبان‌شناسی، رویکرد دستوری یا prescriptive، به قوانینی اشاره دارد که نحوه‌ی صحیح گفتار یا نوشتار را مشخص می‌کند. برای مثال، آموزش قواعد گرامری زبان به دانش‌آموزان به سبک prescriptive معمولاً شامل دستورالعمل‌هایی است که نشان می‌دهد چه ساختارهایی صحیح و چه ساختارهایی نادرست هستند. این رویکرد به ایجاد نظم و یکپارچگی در زبان کمک می‌کند و استانداردهای زبانی را به مخاطب منتقل می‌سازد.

در آموزش و تدریس نیز واژه‌ی prescriptive به راهکارها یا دستورالعمل‌هایی اطلاق می‌شود که نحوه‌ی انجام یک فعالیت یا وظیفه را مشخص می‌کند. این دستورالعمل‌ها به افراد کمک می‌کنند تا با پیروی از روش‌های تعیین‌شده، به نتایج مورد انتظار برسند و از خطاها یا سردرگمی‌های احتمالی جلوگیری کنند. به همین دلیل، رویکردهای دستوری در محیط‌های آموزشی و حرفه‌ای نقش مهمی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد دارند.

در حوزه‌های دیگر، مانند پزشکی یا مهندسی، prescriptive به توصیه‌ها یا تجویزهایی اطلاق می‌شود که نحوه‌ی اقدام به حل یک مسئله یا اجرای یک فرآیند را مشخص می‌کند. برای مثال، یک نسخه‌ی پزشکی یا دستورالعمل فنی که دقیقاً نحوه‌ی استفاده از دارو یا دستگاه را توضیح می‌دهد، نمونه‌ای از کاربرد prescriptive است. این رویکرد بر رعایت دقیق قوانین و مراحل مشخص تأکید دارد و از رفتارهای سلیقه‌ای یا تصادفی جلوگیری می‌کند.

کلمه‌ی «prescriptive» یا «دستوری» نشان‌دهنده‌ی تمرکز بر قواعد، چارچوب‌ها و روش‌های از پیش تعیین‌شده است. این مفهوم به ما امکان می‌دهد که نظم و استاندارد را در زبان، آموزش، فعالیت‌های حرفه‌ای و زندگی روزمره برقرار کنیم و با پیروی از دستورالعمل‌های مشخص، دقت، کارایی و همگرایی در عملکردها افزایش یابد. فهم این واژه کمک می‌کند تا تفاوت میان توصیف آنچه هست و تجویز آنچه باید باشد را درک کنیم و نقش کاربردی قوانین و دستورالعمل‌ها را بهتر بشناسیم.

ارجاع به لغت prescriptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prescriptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prescriptive

لغات نزدیک prescriptive

پیشنهاد بهبود معانی