آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Normative

ˈnɔːrmət̬ɪv ˈnɔːmətɪv

معنی normative | جمله با normative

هنجاری، قاعده‌ای، اصولی، معیاری، قانونی، اصلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

normative grammar

دستور زبان هنجارگرا

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد normative

  1. adjective pertaining to giving directives or rules
    Synonyms:
    regulating regularizing prescriptive normalizing
    Antonyms:

ارجاع به لغت normative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «normative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/normative

لغات نزدیک normative

پیشنهاد بهبود معانی