شکل جمع:
companionshipsیاری، همراهی، مصاحبت، پهلونشینی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He missed his mother's companionship and affection.
او دلش هوای مصاحبت و محبت مادرش را کرده بود.
he in companionship with two others
او به اتفاق دو نفر دیگر
شکل جمع companionship در زبان انگلیسی companionships است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «companionship» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/companionship