آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Being

ˈbiːɪŋ ˈbiːɪŋ

شکل جمع:

beings

معنی being | جمله با being

noun uncountable C2

زمان حال فعل be to، جوهر، شخصیت، کمال، ذات، وجود، فرتاش، بودن، هستی

Parvin enjoyed being a teacher.

پروین از معلم بودن خوشش می‌آمد.

being and non-being

بود و نبود

نمونه‌جمله‌های بیشتر

What is the purpose of being?

غرض از هستی چیست؟

Fear permeated his whole being.

ترس همه‌ی وجودش را فرا گرفت.

noun countable

موجود زنده، موجود، جاندار، مخلوق، آفریده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a rational being

موجود عاقل (منطقی)

beings from outer space

موجودات فضایی

conjunction

چون

Being tired, I went to bed.

چون خسته بودم به بستر رفتم.

adjective

درحال حاضر

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد being

  1. noun existence
    Antonyms:
    deadness
  1. noun animate object
    Synonyms:
    living thing creature animal organism individual person human being human body mortal thing entity conscious thing beast personage soul
    Antonyms:

Idioms

being as (or that)

(عامیانه) زیرا، چون

bring into being

به وجود آوردن

come into being

به وجود آمدن

for the time being

فعلاً، حالا

فعلاً، موقتاً

سوال‌های رایج being

شکل جمع being چی میشه؟

شکل جمع being در زبان انگلیسی beings است.

ارجاع به لغت being

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «being» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/being

لغات نزدیک being

پیشنهاد بهبود معانی