فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Organism

ˈɔːr- ˈɔːɡənɪzm

شکل جمع:

organisms

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اندامگان، سازواره، ترکیب موجود زنده، سازمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Small organisms that live in water.

موجودات زنده‌ی کوچک که در آب زیست می‌کنند.

a living organism

یک سازواره‌ی زنده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The stock exchange is a large complex organism.

بورس سهام سازمان بزرگ و پیچیده‌ای است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد organism

  1. noun living thing
    Synonyms:
    being creature animal person body plant entity structure morphon
    Antonyms:
    inanimate concept

ارجاع به لغت organism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «organism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/organism

لغات نزدیک organism

پیشنهاد بهبود معانی