فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Person

ˈpɜrːsn ˈpɜːsn

شکل جمع:

persons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1

شخص، نفر، آدم، کس، وجود، ذات، هیکل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

any person

هرکس

a very honest person

یک شخص بسیار امین

نمونه‌جمله‌های بیشتر

two persons whose identity is not known

دو نفر که هویت آن‌ها معلوم نیست

a very nervous person

یک انسان خیلی عصبی

a person-to-person phone call

(تلفن) شخصی، از یک نفر به دیگری

that young person I mentioned in my letter

آن پسرهای که در نامه‌ام ذکر کردم

Only a person can inherit under a will.

فقط فرذ می‌تواند از طریق وصیت‌نامه ارث ببرد.

to be neat about one's person

نظافت جسمی خود را رعایت کردن

He was healthy in mind and person.

او از نظر فکری و بدنی سالم بود.

third person singular

سوم شخص مفرد

a well-known poet appearing in person

شاعر مشهوری که شخصاً حضور می‌یابد

He appeared in the person of King Lear.

او نقش شاه‌لیر را بازی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد person

  1. noun human being
    Synonyms:
    human individual being somebody man woman guy body soul life creature mortal character identity self personality spirit living soul specimen unit customer party personage gal joker individuality
    Antonyms:
    animal plant

Collocations

in person

شخصاً، عملاً حاضر

Idioms

in the person of

به‌صورت، به جای، در نقش

لغات هم‌خانواده person

ارجاع به لغت person

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «person» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/person

لغات نزدیک person

پیشنهاد بهبود معانی