آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Self

self self

شکل جمع:

selves

معنی self | جمله با self

noun adjective pronoun countable C1

خود، خویش، خویشتن، نفس، نفس خود، عین، شخصیت، جنبه، حالت، حال، وضع

obsessed with self

همه‌اش در فکر خود

analysis of the self

تجزیه و تحلیل خویشتن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She always puts self first.

او همیشه خود را ارجح می‌داند.

the conscious self

ضمیر آگاه

By doing that, he showed his true self.

با آن عمل نهاد واقعی خود را نشان داد.

tickets for self and wife

بلیط برای خودم و خانم

Today, I feel like my old self again.

امروز احساس می‌کنم که دوباره خودم شده‌ام.

myself

خودم

yourself

خودت، خودتان

himself, herself, itself

خودش

ourselves

خودمان

yourselves

خودتان

themselves

خودشان

verb - transitive

تولید کردن، به وجود آوردن، پرورش دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد self

  1. adjective separate from others
    Synonyms:
    subjective autonomous automatic autonomic narcissistic narcistic ascetic autogenous endogenous of one's self by one's self by one's own effort automatous
  1. noun an individual's awareness of what constitutes his or her essential nature and distinguishes him or her from all others

سوال‌های رایج self

شکل جمع self چی میشه؟

شکل جمع self در زبان انگلیسی selves است.

ارجاع به لغت self

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self

لغات نزدیک self

پیشنهاد بهبود معانی