خودم، شخص خودم، من خودم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I went myself.
خودم رفتم.
I know myself how to answer.
خودم میدانم چطور جواب بدهم.
I wrote it myself.
من خودم آن را نوشتم.
I cut myself.
خودم را بریدم.
I burned myself.
خودم را سوزاندم.
I said to myself, "don't be afraid!"
به خودم گفتم: «نترس!»
I am sorry I am not myself today--my head hurts and I feel weak.
عذر میخواهم امروز خودم نیستم - سرم درد میکند و احساس ضعف دارم.
My husband and myself are both doctors.
شوهرم و خود من هر دو پزشک هستیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «myself» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/myself