فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Specimen

ˈspesɪmɪn ˈspesɪmɪn

شکل جمع:

specimens

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2

نمونه

noun countable

پزشکی نمونه‌ی ادرار، نمونه‌ی خون

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun countable

(محاوره و به تحقیر) پدیده، آدم

We compared specimens of their handwriting.

نمونه‌های دستخط آن‌ها را با هم مقایسه کردیم.

an unsavory specimen

آدم ناخوشایند

نمونه‌جمله‌های بیشتر

blood specimen

نمونه‌ی خون

urine specimen

نمونه‌ی ادرار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد specimen

  1. noun example, sample
    Synonyms:
    instance model type sample illustration sort representative unit individual part pattern variety embodiment exhibit copy case proof representation species exemplar sampling cross section case history exemplification

ارجاع به لغت specimen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «specimen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/specimen

لغات نزدیک specimen

پیشنهاد بهبود معانی