فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cross Section

American: ˈkrɒsˈsekʃn̩ British: krɒsˈsekʃn̩

شکل جمع:

cross sections

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun phrase

برش متقاطع، نمونه یا حد وسط

noun phrase

مقطع عرضی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a cross section of the stem of this plant

برش عرضی ساقه‌ی این گیاه

a cross section of a nerve under the microscope

برش عرضی عصب در زیر میکروسکوپ

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The group represented a good cross section of the working class.

آن گروه نمونه‌ی خوبی از قشرهای مختلف طبقه‌ی کارگر بود.

a cross section of Iranian society

نمونه‌ی بارزی از جامعه‌ی ایران

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cross section

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross section» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cross-section

لغات نزدیک cross section

پیشنهاد بهبود معانی