با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cross Section

American: ˈkrɒsˈsekʃn̩ British: krɒsˈsekʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cross sections

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun phrase
برش متقاطع، نمونه یا حد وسط
noun phrase
مقطع عرضی
- a cross section of the stem of this plant
- برش عرضی ساقه‌ی این گیاه
- a cross section of a nerve under the microscope
- برش عرضی عصب در زیر میکروسکوپ
- The group represented a good cross section of the working class.
- آن گروه نمونه‌ی خوبی از قشرهای مختلف طبقه‌ی کارگر بود.
- a cross section of Iranian society
- نمونه‌ی بارزی از جامعه‌ی ایران
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cross section

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross section» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cross-section

لغات نزدیک cross section

پیشنهاد بهبود معانی