آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Pattern

    ˈpætərn ˈpætn

    گذشته‌ی ساده:

    patterned

    شکل سوم:

    patterned

    سوم‌شخص مفرد:

    patterns

    وجه وصفی حال:

    patterning

    شکل جمع:

    patterns

    معنی pattern | جمله با pattern

    noun countable B2

    طرح، الگو، نقش، سرمشق، روال

    the geometrical pattern of this rug

    طرح هندسی این فرش

    The cloth is patterned with flowers.

    پارچه نقش گل و بته دارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    behavior pattern

    الگوی رفتار

    This illness is not following its usual pattern.

    این بیماری از روال همیشگی خودش پیروی نمی‌کند.

    Put the pattern on the cloth and cut the cloth!

    الگو را روی پارچه بگذار و پارچه را ببر!

    Rain patterns and temperature patterns are dissimilar.

    روال بارندگی با روال حرارت تشابهی ندارد.

    floral patterns

    نقش و نگارهای گل و بته‌ای

    wallpaper patterns

    نقش‌های کاغذ‌دیواری

    the pattern of a novel

    طرح یک رمان

    Her behavior was a pattern for future generations.

    رفتار او سرمشقی برای نسل‌های آینده بود.

    a dress pattern

    الگوی لباس زنانه

    verb - transitive

    به‌ عنوان نمونه یا سرمشق به‌ کار گرفتن، تقلید کردن، نقشه یا طرح ساختن، به‌ عنوان الگو به‌ کار بردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    a patterned wallpaper

    کاغذ‌دیواری طرح‌دار

    This carpet has been patterned after an ancient design.

    این فرش از روی یک طرح باستانی الگو برداری شده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His ideas are patterned on Marx's.

    عقاید او از مارکس تقلید شده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pattern

    1. noun design, motif
      Synonyms:
      plan figure device diagram decoration arrangement ornament motif impression instruction guide markings motive original template stencil mold patterning trim
      Antonyms:
      plainness
    1. noun arrangement, order
      Synonyms:
      order sort kind type system method plan sequence style shape variety orderliness constellation
      Antonyms:
      disorder disorganization plainness
    1. noun model, example
      Synonyms:
      example standard guide copy sample criterion norm original prototype specimen exemplar paradigm paragon mirror archetype beau ideal cynosure ensample
    1. verb copy, imitate; decorate
      Synonyms:
      follow imitate model form shape style design order emulate mold trim
      Antonyms:
      be original

    Collocations

    pattern shop

    کارگاه الگو‌سازی (در کارخانه‌ها)

    set a pattern for

    الگو کردن برای، سرمشق شدن برای

    سوال‌های رایج pattern

    گذشته‌ی ساده pattern چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pattern در زبان انگلیسی patterned است.

    شکل سوم pattern چی میشه؟

    شکل سوم pattern در زبان انگلیسی patterned است.

    شکل جمع pattern چی میشه؟

    شکل جمع pattern در زبان انگلیسی patterns است.

    وجه وصفی حال pattern چی میشه؟

    وجه وصفی حال pattern در زبان انگلیسی patterning است.

    سوم‌شخص مفرد pattern چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pattern در زبان انگلیسی patterns است.

    ارجاع به لغت pattern

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pattern» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pattern

    لغات نزدیک pattern

    • - patter of rain
    • - patter song
    • - pattern
    • - pattern recognition
    • - pattern shop
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.