Motif

moʊˈtiːf məʊˈtiːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun countable
موتیف، موضوع، اصل، مایه اصلی، درونمایه، مضمون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد motif

  1. noun central theme
    Synonyms: concept, design, idea, logo, notion, pattern, structure, subject

ارجاع به لغت motif

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «motif» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/motif

لغات نزدیک motif

پیشنهاد بهبود معانی