گذشتهی ساده:
motionedشکل سوم:
motionedسومشخص مفرد:
motionsوجه وصفی حال:
motioningشکل جمع:
motionsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در جنبش، در تحرک، در حرکت، در جوشش
از روی عادت یا رسم ولی بدون اشتیاق کاری را کردن، رفع تکلیف کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «motion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/motion