آخرین به‌روزرسانی:

Immobility

ˌɪməˈbɪləti ˌɪməˈbɪləti

معنی

noun

بی‌تحرکی، بی‌جنبشی، بی‌حرکتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immobility

  1. noun stability
    Synonyms:
    constancy stabilization fixedness fixity stationariness
    Antonyms:
    mobility
  1. noun inflexibility
    Synonyms:
    stiffness rigidity stolidity irremovability inextricability

ارجاع به لغت immobility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immobility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immobility

لغات نزدیک immobility

پیشنهاد بهبود معانی