آخرین به‌روزرسانی:

Stabilization

ˌsteɪbləˈzeɪʃn ˌsteɪbəlaɪˈzeɪʃn-lə-

شکل جمع:

stabilizations

معنی

noun

پابرجاسازی، تثبیت، استواری، ایجاد موازنه، تحکیم، پایاسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stabilization

  1. noun the act of stabilizing something or making it more stable
    Synonyms:
    stabilisation
    Antonyms:
    destabilization

سوال‌های رایج stabilization

شکل جمع stabilization چی میشه؟

شکل جمع stabilization در زبان انگلیسی stabilizations است.

ارجاع به لغت stabilization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stabilization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stabilization

لغات نزدیک stabilization

پیشنهاد بهبود معانی