حرکت، جنبش، نقلوانتقال، تحرک، جابهجایی
The bird's graceful locomotion through the air is a marvel to observe.
حرکت زیبای پرنده در هوا شگفتانگیز است.
Engineers are developing new technologies to enhance robotic locomotion.
مهندسان درحال توسعهی فنآوریهای جدید برای تقویت حرکت روباتیک هستند.
مسافرت، سفر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Locomotion in water differs significantly from movement on land.
مسافرت در آب به طور قابل توجهی با مسافرت در خشکی متفاوت است.
The invention of the wheel revolutionized locomotion.
اختراع چرخ، به سفر تغییرات اساسی داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «locomotion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/locomotion