گذشتهی ساده:
restedشکل سوم:
restedسومشخص مفرد:
restsوجه وصفی حال:
restingشکل جمع:
restsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- خواب 2- ساکن 3- درحال استراحت 4- آسودهخاطر 5- مرده
1- خواب 2- ساکن 3- درحال استراحت 4- آسودهخاطر 5- مرده
به خاک سپردن، خاک کردن
خاک کردن، دفن کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rest