Lay To Rest

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

idiom
به خاک سپردن، خاک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
idiom
خاک کردن، دفن کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lay to rest

  1. verb bring to an end
    Synonyms:
    cancel undo revoke void nullify negate invalidate put an end to bring to a close annul bury inter entomb lay in the grave put to rest hold a funeral put six feet under

ارجاع به لغت lay to rest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lay to rest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lay-to-rest

لغات نزدیک lay to rest

پیشنهاد بهبود معانی