آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Restlessness

ˈrestləsnəs ˈrestləsnəs

معنی restlessness | جمله با restlessness

noun uncountable

(حالت عدم تمایل یا ناتوانی در ثابت ماندن یا ساکت و آرام بودن به‌دلیلِ نگران یا بی‌حوصله بودن) بی‌قراری، بی‌تابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

A feeling of restlessness was making it difficult to concentrate.

احساس بی‌قراری و بی‌تابی تمرکز را دشوار می‌کرد.

They experienced extreme restlessness at night.

آن‌ها بی‌قراریِ شدیدی را در شب تجربه کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

restlessness and insomnia

بی‌قراری و بی‌خوابی

Side effects can include restlessness.

بی‌تابی از اثرات جانبی‌اش است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد restlessness

  1. noun constant motion; discontent
    Antonyms:
    calm relaxation restfulness contentedness

لغات هم‌خانواده restlessness

  • verb - intransitive
    rest

ارجاع به لغت restlessness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «restlessness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/restlessness

لغات نزدیک restlessness

پیشنهاد بهبود معانی