آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Ailment

ˈeɪlmənt ˈeɪlmənt

معنی ailment | جمله با ailment

noun countable

پزشکی کسالت، ناخوشی، بیماری (مزمن)، درد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The doctor diagnosed her with a rare ailment.

دکتر تشخیص داد که او یک بیماری نادر دارد.

The old woman talked of nothing but her ailments.

پیرزن درباره‌ی چیزی غیر از دردهایش حرفی نزد.

noun countable

ناآرامی، ناراحتی، آشفتگی، بی‌قراری، بی‌تابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Many people experience an ailment during stressful situations.

بسیاری از افراد در شرایط استرس‌زا، ناآرامی را تجربه می‌کنند.

His constant feeling of unrest was an ailment that affected his daily life.

احساس اضطراب همیشگی او ناراحتی‌ای بود که زندگی روزمره‌اش را تحت‌تأثیر قرار داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ailment

ارجاع به لغت ailment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ailment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ailment

لغات نزدیک ailment

پیشنهاد بهبود معانی