آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Indisposition

ɪnˌdɪspəˈzɪʃn ɪnˌdɪspəˈzɪʃn

معنی indisposition

noun

به‌هم‌خوردگی، ناخوشی، بی‌میلی، بیزاری، کسالت، عدم‌آمادگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد indisposition

  1. noun aversion
    Synonyms:
    unwillingness reluctance hesitation disinclination hesitancy averseness
  1. noun a minor illness, especially one of a temporary nature

ارجاع به لغت indisposition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indisposition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indisposition

لغات نزدیک indisposition

پیشنهاد بهبود معانی