آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Indispose

ɪndɪˈspoʊz ˌɪndɪsˈpəʊz

معنی indispose

verb - transitive

نامناسب کردن، ناجور کردن، مریض کردن، بیمار ساختن، بی‌میل کردن، آاماده ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد indispose

  1. verb to disqualify
  1. verb to discourage
    Antonyms:

ارجاع به لغت indispose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indispose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indispose

لغات نزدیک indispose

پیشنهاد بهبود معانی