بههمخورده، اندکی ناخوش، بی میل، بیزار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As he was indisposed, he didn't go to the party.
چون کسالت داشت به مهمانی نرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «indisposed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indisposed