آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Unwell

ʌnˈwel ʌnˈwel

معنی unwell

noun B1

بدحال، ناخوش، ناپاک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unwell

  1. adjective sick
    Synonyms:
    ill unhealthy ailing sickly weak frail diseased feverish nauseated infected suffering impaired infirm feeble run down invalid debilitated in poor health not feeling well under the weather laid-up bedridden hospitalized under medication broken down sick as a dog incurable

سوال‌های رایج unwell

معنی unwell به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «unwell» در زبان فارسی به «بیمار»، «ناخوش» یا «بدحال» ترجمه می‌شود.

این واژه برای توصیف حالتی به کار می‌رود که در آن فرد احساس ناراحتی جسمی یا خستگی عمومی دارد و سلامت او به صورت کامل برقرار نیست. «Unwell» اغلب کاربردی عمومی و غیررسمی دارد و می‌تواند شامل بیماری‌های خفیف، کسالت موقتی یا کاهش انرژی بدن باشد، بدون اینکه به جزئیات پزشکی دقیق اشاره کند.

در مکالمات روزمره، «unwell» معمولاً برای اطلاع دادن به دیگران درباره‌ی وضعیت جسمی خود یا دیگران به کار می‌رود. برای مثال، جمله‌ی I’m feeling a bit unwell today یعنی «امروز کمی حالم خوب نیست» بیانگر ناراحتی عمومی یا کسالت است و نیازی به جزئیات دقیق ندارد. این کاربرد، بیان ساده و مودبانه‌ای برای انتقال وضعیت سلامت است و معمولاً در محیط کاری، خانوادگی یا دوستانه استفاده می‌شود.

از منظر مراقبت‌های پزشکی و روانی، توصیف شخصی با واژه‌ی «unwell» می‌تواند اولین گام برای تشخیص مشکل و دریافت کمک باشد. فرد ممکن است احساس ضعف، سرگیجه، سردرد یا دیگر علائم جسمی را تجربه کند و استفاده از این واژه راهی کوتاه برای انتقال این تجربه به پزشک یا مراقب سلامت فراهم می‌کند. در این معنا، «unwell» به طور غیررسمی بیانگر نیاز به توجه و مراقبت است.

در ادبیات و نوشتار، «unwell» گاهی برای ایجاد حس همدلی، آسیب‌پذیری یا شکنندگی شخصیت‌ها به کار می‌رود. نویسندگان از این واژه برای توصیف حالتی استفاده می‌کنند که شخصیت داستان دچار ناراحتی جسمی یا روحی شده و نیازمند مراقبت یا حمایت است. این کاربرد، بار عاطفی و انسانی واژه را برجسته می‌کند و به خواننده کمک می‌کند تا تجربه‌ی شخصیت را بهتر درک کند.

«unwell» فراتر از یک صفت ساده جسمی است و نشان‌دهنده‌ی تجربه‌ی انسانی کسالت و آسیب‌پذیری است. این واژه یادآور اهمیت توجه به سلامت فردی و مراقبت از خود و دیگران است و به ما امکان می‌دهد وضعیت جسمی و روانی خود را به شکلی ساده، واضح و مؤثر بیان کنیم. «Unwell» ترکیبی از هشدار، اطلاع و درخواست همدلی است که در زندگی روزمره کاربرد فراوان دارد.

ارجاع به لغت unwell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unwell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unwell

لغات نزدیک unwell

پیشنهاد بهبود معانی