شکل جمع:
frailsصفت تفضیلی:
frailerصفت عالی:
frailestنازک، سست، نحیف، شکننده، زودگذر، سست دربرابر وسوسه شیطانی، گولخور، بیمایه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Disease had left the old man frail.
بیماری پیرمرد را نزار کرده بود.
Human nature is frail.
نهاد بشر بهآسانی گمراهیپذیر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frail