آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Frailty

ˈfreɪlti ˈfreɪlti

معنی frailty | جمله با frailty

noun

سستی، ضعف اخلاق، نحیفی، خطایی که ناشی از ضعف اخلاقی باشد، بی‌مایگی، نااستواری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Frailty, the name is woman!

(شکسپیر) ضعف نفس، به تو می‌گویند زن!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد frailty

  1. noun weakness, flaw
    Antonyms:

ارجاع به لغت frailty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frailty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frailty

لغات نزدیک frailty

پیشنهاد بهبود معانی