گذشتهی ساده:
defectedشکل سوم:
defectedسومشخص مفرد:
defectsوجه وصفی حال:
defectingشکل جمع:
defectsکاستی، عیب، نقص، اشکال، خرابی، نادرستی، ایراد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
This software has a serious defect that causes it to crash frequently.
این نرمافزار دارای اشکالی جدی است که باعث میشود مرتباً از کار بیفتد.
The product was recalled due to a manufacturing defect.
بهدلیل عیبی در فرایند تولید، محصول از بازار جمعآوری شد.
نقص، نارسایی، ناهنجاری، اختلال، عارضه (در بدن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A birth defect caused complications in the baby’s health.
نقصی مادرزادی باعث بروز مشکلاتی در سلامت نوزاد شد.
Surgery can sometimes correct the defect.
جراحی گاهی اوقات میتواند عارضه را اصلاح کند.
Doctors discovered a defect in his vision.
پزشکان، اختلالی در بینایی او پیدا کردند.
پناهنده شدن، جدا شدن (از کشور، حزب و...)
One of our spies has defected to the enemy.
یکی از جاسوسان ما به دشمن پناهنده شده است.
She defected from the ruling party after a major scandal.
او پساز رسوایی بزرگ، از حزب حاکم جدا شد.
The soldier planned to defect across the border under the cover of night.
سرباز قصد داشت شبانه به آنسوی مرز پناهنده شود.
ترک کردن، روی آوردن به رقیب، کنار گذاشتن، پشت کردن (به شرکتی یا خرید نکردن از محصولات برندی خاص و پیوستن به شرکت رقیب)
Retailers are offering massive discounts to stop customers from defecting during the shopping season.
فروشگاهها برای جلوگیری از ترک مشتریان در فصل خرید، تخفیفهای چشمگیری ارائه میدهند.
Many loyal clients defected to the new platform after its launch.
بسیاری از مشتریان وفادار پساز راهاندازی پلتفرم جدید، به آن روی آوردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «defect» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/defect