آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Defect

dɪˈfekt / / ˈdiːfekt dɪˈfekt / / ˈdiːfekt dɪˈfekt / / ˈdiːfekt dɪˈfekt / / ˈdiːfekt

گذشته‌ی ساده:

defected

شکل سوم:

defected

سوم‌شخص مفرد:

defects

وجه وصفی حال:

defecting

شکل جمع:

defects

معنی defect | جمله با defect

noun countable C1

کاستی، عیب، نقص، اشکال، خرابی، نادرستی، ایراد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

This software has a serious defect that causes it to crash frequently.

این نرم‌افزار دارای اشکالی جدی است که باعث می‌شود مرتباً از کار بیفتد.

The product was recalled due to a manufacturing defect.

به‌دلیل عیبی در فرایند تولید، محصول از بازار جمع‌آوری شد.

noun countable

نقص، نارسایی، ناهنجاری، اختلال، عارضه (در بدن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

A birth defect caused complications in the baby’s health.

نقصی مادرزادی باعث بروز مشکلاتی در سلامت نوزاد شد.

Surgery can sometimes correct the defect.

جراحی گاهی اوقات می‌تواند عارضه را اصلاح کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Doctors discovered a defect in his vision.

پزشکان، اختلالی در بینایی او پیدا کردند.

verb - intransitive

پناهنده شدن، جدا شدن (از کشور، حزب و...)

One of our spies has defected to the enemy.

یکی از جاسوسان ما به دشمن پناهنده شده است.

She defected from the ruling party after a major scandal.

او پس‌از رسوایی بزرگ، از حزب حاکم جدا شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The soldier planned to defect across the border under the cover of night.

سرباز قصد داشت شبانه به آن‌سوی مرز پناهنده شود.

verb - intransitive

ترک کردن، روی آوردن به رقیب، کنار گذاشتن، پشت کردن (به شرکتی یا خرید نکردن از محصولات برندی خاص و پیوستن به شرکت رقیب)

Retailers are offering massive discounts to stop customers from defecting during the shopping season.

فروشگاه‌ها برای جلوگیری از ترک مشتریان در فصل خرید، تخفیف‌های چشم‌گیری ارائه می‌دهند.

Many loyal clients defected to the new platform after its launch.

بسیاری از مشتریان وفادار پس‌از راه‌اندازی پلتفرم جدید، به آن روی آوردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد defect

  1. verb break from belief, faith
    Antonyms:
  1. noun a lack of something needed
  1. verb to abandon one's cause or party usually to join another
    Antonyms:

سوال‌های رایج defect

گذشته‌ی ساده defect چی میشه؟

گذشته‌ی ساده defect در زبان انگلیسی defected است.

شکل سوم defect چی میشه؟

شکل سوم defect در زبان انگلیسی defected است.

شکل جمع defect چی میشه؟

شکل جمع defect در زبان انگلیسی defects است.

وجه وصفی حال defect چی میشه؟

وجه وصفی حال defect در زبان انگلیسی defecting است.

سوم‌شخص مفرد defect چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد defect در زبان انگلیسی defects است.

ارجاع به لغت defect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/defect

لغات نزدیک defect

پیشنهاد بهبود معانی