فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Paucity

ˈpɑːsət̬i ˈpɔːsəti

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

عدد کم، معدود، اندک، قلت، کمی، کمیابی، ندرت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Their enthusiasm compensated for the paucity of their numbers.

اشتیاق آنان کمی تعداد آن‌ها را جبران می‌کرد.

the paucity of really good teachers

تعداد کم معلم‌های واقعاً خوب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد paucity

  1. noun lack, scarcity
    Synonyms:
    shortage scarcity deficiency absence insufficiency poverty rarity smallness sparseness scantiness meagerness famine fewness insufficience dearth slightness slenderness sparsity paltriness
    Antonyms:
    abundance plenty affluence

ارجاع به لغت paucity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paucity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paucity

لغات نزدیک paucity

پیشنهاد بهبود معانی