فراوان، بسیار، فراوانی، بسیاری، کفایت، به مقدار فراوان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a land of plenty
سرزمین نعمت
a plenty of food
مقدار کافی خوراک
There was plenty of food on the table.
غذای زیادی روی میز بود.
He has made plenty of mistakes.
او خیلی اشتباه کرده است.
He has plenty of friends.
او دوستان زیادی دارد.
plenty of books
کتابهای فراوان
We have plenty of time before lunch.
پیش از نهار وقت کافی داریم.
plenty good
کاملاً خوب
In Hamadan, the nights were plenty cold.
در همدان شبها حسابی سرد بود.
food and drink in plenty
غذا و مشروب فراوان
روزها (یا سالهای) رونق و فراوانی
به مقدار زیاد، فراوان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plenty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plenty