صفت تفضیلی:
more superfluousصفت عالی:
most superfluousزائد، زیادی، غیرضروری، اطنابآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Eliminate all the superfluous words in this page.
همهی واژههای زائد این صفحه را حذف کنید.
His warning was superfluous.
هشدار او غیرضروری بود.
The crowd was so orderly that the police presence seemed superfluous.
آن جمعیت آنقدر مرتبومنظم بود که حضور پلیس غیرضروری بهنظر میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «superfluous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/superfluous