Supererogatory

ˌsjuːpəreˈrɒɡətərɪ ˌsjuːpəreˈrɒɡətərɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به بس‌پردازی، غیر ضروری، زیاد، نافله، زائد، بیش از‌حد لزوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supererogatory

  1. adjective Being more than is needed, desired, or appropriate
    Synonyms: excess, extra, spare, superfluous, supernumerary, surplus, de trop, redundant
  2. adjective Not required, necessary, or warranted by the circumstances of the case
    Synonyms: gratuitous, supererogative, uncalled-for, wanton

ارجاع به لغت supererogatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supererogatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/supererogatory

لغات نزدیک supererogatory

پیشنهاد بهبود معانی